سلام بچه ها من میخوام جریان خودمو براتون تعریف کنم.یه پسری ازم خوشش اومد تا یه ماه فقطط میرفتم بازار نگام میکرد و گاهی هم سلام میکرد یه روز بهم گفت ازتون خوشم اومده و میخوام اجازه بگیرم برای خاستگاری منم گفتم بفرمایید تشریف بیارید خلاصه گفت آبجی هامو میفرستم پیشت اما نفرستاد منم که چون دختر عموش دوستمه شمارشو ازش گرفتم بهش اس دادم اونم گفت معذرت ولی خانواده م میگن باید با دختر عموهات ازدواج کنی..من کپ کردم.حالا گاهی بهش پیام میدم مرد کاملیه .از همه لحاظ خوبه دوست ندارم از دستش بدم بنظرتون چطور میشه خانواده این پسرو راضی کرد؟؟؟؟؟؟؟